تا پخته شوي خود را بر سلطنت جم زن
اقبال
پير جام
باز آ و ز پير جام،يك ساغر بى غم زن
اين خيمه ى شب بازى، بيرون ز دو عالم زن
زين ملعبه ى خاكي دل بر كن و بالا بر
بر ملك طرب ناكى، صف بشكن و پرچم زن
بگريز ز مكتب ها ، در ميكده منزل كن
برعقلِ فلاطوني، لبخنده ى محكم زن
گر باده خوري پنهان از چشمِ بخيلان خور
بى غل زن و بى غش زن، گه گه زن و كم كم زن
استاد ضيا قاريزاده
تصوير استاد با يك تعداد هنرمندان افغانى در ايرا