دارالمجانين

دارالمجانين
بود در شهر كابل خانهء چند
درون خانه ها افسانهء چند
گروهى خفته با صد ناز و نعمت
گروهى بى سر و سامانهء چند
نه اين را دست دريا بار چون بحر
نه آن را همت مردانهء چند
شريك زندگى و دشمن هم
اسير دوستى بيگانهء چند
برادر را نگر دور از برادر
جدا كاشانه، بى كاشانهء چند
جهان ماناست مر طبل تهى را
كه كوباند بهم ديوانهء چند
درين دارالمجانين نيست جائى
كه بنشيند بهم فرزانهء چند
استاد احمد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *