صد چاك بسان شانه بايستى
افسانه اى جوى شير پر شور است
شيرين تر از ين فسانه بايستى
آيينه صفت تاملى اى دل
در نيك و بد زمانه بايستى
عشاق كجا و زور بازويى
بر كوهكن اين بهانه بايستى
هيچ است دهان بى نشان او
زين راز نهان نشانه بايستى
تا سلسله دار خم افلاطون شد
چشم تو شراب خانه بايستى
استاد ضيا قاريزا