‏‎شبها

‏‎شبها
‏‎كدامين سمت يارب مى خرامد محمل شبها
‏‎كه هرگز كس نمى داند مقام و منزل شبها
‏‎چه ميخواهد ز ما اين كاروان سايه و روشن
‏‎ندانم چيست سود روز ها و حاصل شبها
‏‎چه خاموشند و پر اسرار اين گردنده گنبدها
‏‎بسان ناقه ها، افشرده پا اندر دل شبها
‏‎تو اختر مى شمارى با قياس خويش و من گويم
‏‎سرشكى مى فشاند آسمان اندر دل شبها
‏‎كف خاك ترا انجم به صد ها ديده مى جويد
‏‎تو هم يك چشم بيدارى بيار اى غافل شبها
‏‎نه پندارى كه رخسار افق شد از شفق گلگون
‏‎چكيد از ديده ى افلاك خون ى بسمل شبها
‏‎چو در موى سيه آيد سپيدى پير بايد شد
‏‎مگر از روز ها، يكموست حد فاصل شبها
‏‎ضيا را مى نيارد برد آنجائى كه دل خواهد
‏‎فغان اى منزل آهنگان ز پاى كاهل شبها
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *