گشتيم آخر برباد از اين دل
فرياد از اين دل، فرياد از اين دل
باشد كه گرديم آزاد از اين دل
فرياد از اين دل، فرياد از اين دل
سر تا به پايش يك قطره خون است
اما دو عالم شور و جنون است
جور و ستم شد ايجاد از اين دل
فرياد از اين دل، فرياد از اين دل
از هر نگاهي ديوانه گردد
بر هر چراغى پروانه گردد
ذوق تپشها بنياد ازاين دل
فرياد از اين دل، فرياد از اين دل
گندم نمايد، جو ميستايد
شيريني وى تلخى فزايد
غلتيده در خون فرهاد از اين دل
فرياد از اين دل، فرياد از اين دل
در مكتب عشق درد و ستم بود
رنج و محن بود، درد و الم بود
چيزى كه كرديم ما ياد از اين دل
فرياد از اين دل، فرياد از اين دل
در سينه ى تنگ اين مرغ خودكام
هرگز ندارد يك لحظه آرام
بدنامي ماست بنياد از اين دل
فرياد ازاين دل، فرياد از اين اين دل
استاد ضيا قاريزاده