‎فرياد

‎فرياد
‎فرياد كه آهم به تو تأثير ندارد
‎ راهي به دلت ناله ى شبگير ندارد
‎قوتى نتوان يافت به جز خون دل از دهر
‎اين دايه شده پير و دگر شير ندارد
‎فرياد و فغانِ دلِ ما سازِ خدايى ست
‎اين شور و نوا هيچ بم و زير ندارد
‎كافي ست به پا بستن ما زلف درازش
‎ديوانه ى او حاجت زنجير ندارد
‎هرگز نتوان بست رهِ آمد و شد را
‎شه راهِ عدم حلقه و زنجير ندارد
‎يك آه رسا سر نزد از سينه تنگم
‎اين است كمانى كه ضيا تير ندارد
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *