شنيده ايد كه در راه، مردم آزارى
به سر بكوفت يكى سنگ ناتوانى را
به انتقام نيارست ناتوان اقدام
زمين نمى شد هم آهنگ، آسمانى را
گرفت سنگ و نگه داشت در بغل چندى
پى مؤاخذه شد منتظر زمانى را
قضا نگر كه بلندى به پستى روى آورد
زمانه ساخت چنين عاقبت چنانى را
ز رخش جاه درافتاد مرد خلق آزار
گرفت كيفر اعمال خود زيانى را
سرش شكست بدان سنگ كز هوس روزى
فكنده بُد پى آزار خسته جانى را
مباش غره به يك حال كآسمان بلند
تحول آورد هر لحظه اين و آنى را
استاد ضيا قاريزاده
سال ١٣٣٠