آشنائى بمردم نادان مايهء رنج و درد سر باشد
همنشين بداست چون عقرب زهرش از وى كشنده تر باشد
آه ازين مار آستين پرور كه هميشه پى ضرر باشد
هر سخن كز لبش فرود آيد نيشدار همچو نيشتر باشد
حرفش از نيش خار تيز تر است خنك آن گوش را كه كر باشد
سخنش ذهن را كند مسموم گر چه آلوده با شكر باشد
زير تأثير صحبتش رفتن مايهء صد هزار شر باشد
نكند رهبرى ترا هرگز جز براهى كه پر خطر باشد
نبرد جز ترا براه خطا كه خطاكار و حيله گر باشد
زينهار اى پسر بگوش مگير گفته اش گر دُر و گهر باشد
نشوى از ستايشش مغرور كه نه چون تو ز تو خبر باشد
از تو بايد به عقل و خلق نيكو همنشينت گزيده تر باشد
تا ترا عقل و دانش افزايد دانشش از تو بيشتر باشد
نيك از نيك و بد ز بد زايد آب آب و شرر شرر باشد
استاد ضيا قاريزاده