يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم

يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم
‏‎ چون مرغ هوا مدح و ثناي تو سرايم
‏‎يا رب! چقدر حوصله بايست نمودن
‏‎يا رب! چقدر خون دل از ديده فزايم
‏‎بنگر كه به زنجير كشيدند يكى شير
‏‎راهى به صلاح جوى كه از غصه برايم
‏‎تا كى به هواى دل بيگانه خورم خون
‏‎مگذار كه اين نغمه ى بيهوده سرايم
‏‎تا چند به آواره گرى و متوارى
‏‎زين كوچه بدان سوى سراسيمه برايم
‏‎يا رب! شب اين غمزده را روز بگردان‎
آخر نه ز باغ ملكوتم، نه ضيايم
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *