‍ آن منتظر که در تهِ این جاده است؛ کیست؟

‍ آن منتظر که در تهِ این جاده است؛ کیست؟
آهسته‌تر، به فرق مرو! یک دقیقه ایست!

دنیا هنوز صحنهٔ تمثیل ما و توست
این منجلاب گند پر از شور زنده‌گی‌ست
حتا کنار نعش دل خویش می‌توان
یک عمر عاشقانه و با افتخار زیست
زآن پیش‌تر که خلق کند عقل و عشق را
هفت‌آسمان که خیر، خدا نیز می‌گریست
بعد از خدا به نام تو سوگند خورده‌ام
ای عشق جز تو هیچ نگویم که هیچ نیست
سه توس را به بازی معشوقه باختیم
بگذار ده و ده نشود هیچ گاه بیست
هرکس به نقش خویش، بگو یاعلی مدد
ما روی صحنه‌ایم، فراسوی صحنه چیست؟
یحیا جواهری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *