و با تو دفع شود هایوهویِ آفاتی
میان ما و تو جز احترام چیزی نیست
نه حرف نامتعارف، نه هم ملاقاتی
جهان پر است ز آیات عاشقانهٔ دوست
تو یک نفر، دل و جانِ تمام آیاتی
به چارگِرد تو جز گریه و هیاهو نیست
تو در سکوت خودت غرق در خیالاتی
به جنگ شعر سرودیم و زندهگی کردیم
و من فقط نگرانم تو در چه حالاتی؟!
به عمر رفته چو فرهاد عاشقت بودم
به عمر مانده تو شیرینترین مکافاتی
یحیا جواهری