روح خداست در تن او، لای و لوش نیست
در انزوای مطلق خود فکر میکند
که تخت و تاج، ماحصل عقل و هوش نیست
وقتی که پایتخت ز فرعونها پُر است
او هم به ظن خویش کم از داریوش نیست
«دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر»
انسان بیاورید که آدمفروش نیست
چون تاک تاک ساعت دیواریام دمی
بیتو صدای دل که «کجاشد» خموش نیست
تلخ است زندهگی، عسل عشق لازم است
تنها علاج واقعه با مرگ موش نیست
یحیا جواهری