‍ یادش به‌خیر اوغایتا دنیای ما صفا داشت

‍ یادش به‌خیر اوغایتا دنیای ما صفا داشت
لات و لتیره کم بود، خس‌دزد هم حیا داشت
در کوچهٔ خرابات، ساز رباب سُر بود
پرجوش‌تر ز دهلی، کابل بروبیا داشت
حتا گدا در آن وقت فلم‌اش قضا نمی‌شد
هر کوچه یک سماوار، هر شهر سینما داشت
یادش به‌خیر اوغایتا تنظیم‌ها نبودند
بالاتر از مذاهب این ملک یک خدا داشت
سوگندعاشقانه، سد سکندری بود
عاشق ز جان خود تیر معشوقه هم وفا داشت
در شهر کس نمی‌دید توپ و تفنگ و عسکر
گشتِ مسلحانه، در شهرها جزا داشت
سرما و صندلی بود، دنیای هم‌دلی بود
کابل به آن غریبی بسیار کاکه‌ها داشت
یادش به‌خیر اوغایتا این «ناوطن» تناتن
کی مثل این زمانه یک بام و دو هوا داشت
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *