از بغض، از سکوت گلوهای مان پُر است

از بغض، از سکوت گلوهای مان پُر است
این آخرین پیاله‌هم از شوکران پُر است
امشب نبرد صاعقه و کوه دیدنی‌ست
ای ابر! گریه کن که دل آسمان پر است
یک دم غنیمت است؛ بیا زنده‌گی کنیم
این قبرها ز جمجمه‌ی مرده‌گان پر است
تو یار مهربانی و من دوست دارمت
ورنه جهان ز آدم نامهربان پر است
من حرف عشق بر لب و این کوهپایه‌‌ها
از رد پای حضرت چنگیز خان پر است
از بعدِ صد هزار پیمبر هنوز هم
گوش فلک ز نعره‌ی گردنکشان پر است
اشک یتیم و ناله‌ی مظلوم و خون دل
زاین داغ‌ها به سینه‌ی افغانستان پراست
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *