از چشم دل پنهان شدن کاری «نشد» این است

از چشم دل پنهان شدن کاری «نشد» این است
بگریز؛ اما عینک مهتاب شب‌بین است
آن سر به زانو ظاهراً تنهاست؛ اما نه!
آن یک نفر افزون‌تر از جمعیت چین است
این دوره‌گرد پیر، آن هم کودک مغموم
این شهر؛ شهر امپراطوران غمگین است
از تلخ‌کامی‌ها نمردیم؛ این معما نیست
انگورهای تاک مان بسیار شیرین است
صدها مجلًد کاغذ قانون در این جا هست
چیزی که کم داریم ما، روح‌القوانین است
جز عشق دیگر پهلوانی نیست در میدان
گنجشک گنجشک است؛ اما عشق، شاهین است
ما می‌رویم و هفت نسلِ بعد، خواهندگفت:
بودن کنار هم بدون جنگ، شیرین است
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *