این‌جا غریبه نیست، منم در پیاده‌رو

این‌جا غریبه نیست، منم در پیاده‌رو
بگذار! تا قدم بزنم در پیاده‌رو
تنها نی‌ام رفیق که هر روز با من‌اند
کفش و کلاه و پیرهنم در پیاده‌رو
در جنب و جوش رهگذران، این نشانی‌ام:
دستم بر آسمان و تنم در پیاده‌رو
از عابر انتظار سلام و علیک نیست
در لاک خویش می‌شکنم در پیاده‌رو
چشم است و چشم و عالم و آدم، برو بیا
اما تو نیستی چه کنم در پیاده‌رو؟
مثل تمام دست‌فروشان دوره‌گرد
گور و گلیم من، وطنم در پیاده‌رو
این‌جا که کوه نیست غم روزگار را
کم کم، یکان یکان فکنم در پیاده‌رو
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *