رزمایش غزال و پلنگ است زندهگی
چیزی شبیه طوق طلا؛ یا امیل گل
آویخته به میل تفنگ است زندهگی
یادش بهخیر شیشهگر شهر ما که گفت:
حاشا مکن حکایت سنگ است زندهگی
چون ماه پاره پاره به تالار آیینه
با جلوههای رنگبهرنگ است زندهگی
…
بر من مخوان حدیث شبیخون مرگ را
من فکر میکنم که قشنگ است زندهگی
یکسو بهار آیینه، یکسو لقای یار
بگشای چشم، شهرفرنگ است زندهگی
یحیا جواهری