اشک از مژه ناپدید میشد
دل در لحظات مژدهٔ وصل
چون آیینه روسپید میشد
بر گردن بخت من قفلها
یکباره همه کلید میشد
…
پیش از تو و بازگشت آخر
تاب و تب دل شدید میشد
گنجشک دلم به پشت بامات
پر میزد و ناامید میشد
من مرثیهخوان عشق بودم
وقتی که غزل شهید میشد
یحیا جواهری