آخرین صحنهٔ ما بود گم و گور شدن
جز به مرداب رسیدن ثمری هیچ نداشت
دستیار دو سه تا آدم شبکور شدن
ناتوانیست گناهی که قباحت دارد
مرگ، صد بار بِه از ذلت کمزور شدن
یک وطن، بیست قبیله، همه جا یک پرچم
عمر این قوم تلف شد به «جم و جور» شدن
در بزنگاه سیاست چه بداخلاقیهاست
لنگ هم میدود اینجا پی تیمور شدن
تا که در خاک وطن آب نمک میپاشند
حرف مفت است گلافشانی و سمسور شدن
یحیا جواهری