به هر طریقه محبت کمال مطلوب است
سکوت و صبر من این روزها نمیفهمی
شبیه قصهٔ صبر و سکوت ایوب است
«من»ی که آدم قشلاقیام جه میدانم
که در پیالهٔ تان چای؛ یا که مشروب است
کسی که آیهٔ صلح و صفا قراٸت کرد
به جرم عشق چو عیسا مسیح، مصلوب است
هزار سفره در این شهر خالی از نان است
هزار پنجره هم رو به رو طلاکوب است
بیا عزیز دلم عاشقانه زیست کنیم
زمانه سنگدل است و جهان پرآشوب است
یحیا جواهری