به دستِ باد چمد، زلف یار چون پرچم

به دستِ باد چمد، زلف یار چون پرچم
به پیش می رود این ماده‌شیرِ آهو رم
ستون پنجم چشمش گزارش آورده
که نیست سنگر دل‌های عاشقان محکم
ز هفت جای کمربسته مست می‌تازد
به سمت باد، به سمت رهاییِ عالم
زن است زن که کسی سد راه او نشود
نه پادشاه حجاز و نه کاهنِ اعظم
بیا و فتح کن از دجله تا فلسطین را
به دست خویش به روز تولد مریم
به کابل آی که کابل خراب شد؛ بانو!
ز عرض تسلیت و مُرده‌داری پیهم
اگر به تخت نشینی، شوی «کلوپاترا »
تو باز ترک‌تباری، هزاره‌ای و عجم
تو ماه‌پارۀ تاجیک؛ از بدخشانی
که میتراود از لب تو قند پارسی نم‌نم
به شستشوی سرک‌های کابل آی و ببین
چه پایتخت غریبی، چه شهر غم در غم
پری و حور ندیدم فرشته اصلن نیست
به دَور این سه اساطیر خط بکش؛ آدم!
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *