پلنگم، دل آوردهام سوی کابل
تو آنجا، من اینجا؛ دگر طاقتم نیست
دلم را ببر در هیاهوی کابل
چو ماهاند؛ اما به ماتم نشسته
مغلدختران سیهموی کابل
چه زیبا درخشند در شامگاهان
هزاران ستاره به گیسوی کابل
مسافر دل تنگاش آرام گیرد
اگر سر گذارد به زانوی کابل
پلنگان عاشق کجایید امشب؟
قیامت به پا کرده آهوی کابل!
یحیا جواهری