پاییز فصل رفتن و فصل بدو بدو

پاییز فصل رفتن و فصل بدو بدو
بازار گرم دست‌فروشان نو به نو
پیش از بهار، بین بهار و پس از بهار
پاییز فصل دیربمان است و دیر رو
احساس شاعرانهٔ در ذهن خفته را
با دست خود رها کند از گور، از گرو
صد رهگذر کنار هم و رو به روی هم
مردم، محصلین، فقرا در پیاده‌رو
در یک شب طلایی آبان و مهرماه
صد کوزه آب جو نکند کارِ آب جو
پاییز شاعری‌ست که غمگین سروده است
شعری برای ساقهٔ گندم پس از درو
اکنون پیاده از وسط باغ بگذرد
تا جاده‌های نقره‌یی برف در جلو
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *