دوست دارم تو بمانی؛ من بمیرم کاشکی
از کتاب عشق در فصل «چرا معشوقه رفت؟»
حذف گردد جملهی «من ناگزیرم» کاشکی
عهد کردم جز به آزادی نیندیشم دمی
دست بردارد ز من شیخ کبیرم کاشکی
آرشام مرد کمان بر دوش در پیکار عشق
تا به جهلستان رسد پرواز تیرم کاشکی
خاربُنها ماهیان تشنهٔ صحراستند
باد، دریا را بیارد در کویرم کاشکی
رخش رستم نیست این تابوت سیار من است
هفتخوان را دیدهام حالا بمیرم کاشکی
یحیا جواهری