گزینش کرده از تفصیلها؛ حداقلها را
تکلمهای شیرین تو «اَمثال و حِکَم» دارد؟!
مگر از «دهخدا» آموختی ضربالمثلها را؟
حلاوت مثل باران از سراپای تو میریزد
مکن زین بیشتر دیوانه زنبورِ عسلها را
تو از عالیترینهایی، تصادف بود؛ یا تصمیم !
بِران از گِرد خود نامردها و مبتذلها را
یکی شاعر، یکی کافِر، یکی دیوانهام خواند
مگر دست تو سازد کار این بحث و جدلها را
تو آن الماس نایابی که دنبال تو میگردند
تمام مافیاهای جهان کوه و کُتلها را
یحیا جواهری