كدامین كهكشان بلعیده ماه و كوكب كابل
حكایت ناتمام و «شهرزاد قصهگو» در خواب
بسی ناگفتهها دارد «هزار و یك شب» كابل
طناب آورده با خود تا كند بر دار كابل را
مگر با مذهب او فرق دارد؛ مذهب كابل؟
در اینجا خانۀ زنجیر بر دوشان نمیباشد
كه پاك است و منزّه از غلامی، مشرب كابل
بهاران رفته؛ اما عندلیب آواز میخواند
به ذوق گلفشانیهای ماه عقرب كابل
جنونآباد دلها، پایتخت سینهچاكان است
چراغی نیست غیر از ماه روشن در شب كابل
به فرق پادشاهان پا گذارد كودك این شهر
به این آشفتهگیها كم نگردد منصب كابل
یحیا جواهری