چشم تو فتح کرد دلم را؛ دهُل بزن!

چشم تو فتح کرد دلم را؛ دهُل بزن!
این فتح مال توست، شکست‌اش از آنِ من
آن چادر بنفش گل سیب تو هنوز
گوید به صد زبان که: منم پرچم وطن
در فصل جنگ بود که من عاشقت شدم
در فصل جنگ، عشق عزیز است و جان و تن
یادم نرفته چارسوی قریه جنگ بود
اما به هر دقیقه تو سر می‌زدی به من
این بود عاشقانه‌ترین صحنه‌های جنگ
هم عشق در کشاکش و هم جنگ، تن به تن
تو گرم راه رفتن و من دست روی دل
یعنی که این دل است نه بشقاب ناشکن
دیوانه‌ها به کشتن من عهد بسته‌اند
یک گور تازه پشت درِ خانه‌ات بکن!
ای خانه‌ات خراب شود جنگ لعنتی
حالا بدهکار منی یک دوگز کفن
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *