خود را تماشا می‌کنی، آیینه زیبا می‌شود

خود را تماشا می‌کنی، آیینه زیبا می‌شود
با چشم‌های شیشه‌یی غرق تماشا می‌شود
حرفی بزن؛ چیزی بگو! ما محرمان صادقیم
قفلی که بر لب بسته‌ای با دست دل وا می‌شود
گر ماه آید بر زمین، این خلق دارش می‌زنند
بی روسری بیرون میا در شهر غوغا می‌شود
گر یوسفی پیدا شود؛ با آن کمال و دلبری
شک نیست هر دوشیزه‌یی مثل زلیخا می‌شود
قایق‌سوار عشق را چوپان صحراگرد گفت:
آهسته‌تر پارو بزن، این دشت دریا می‌شود
گر عشق، جمهوری شود این عالم و آدم همه
در یک حیاط خلوتی با نام دل‌جا می‌شود
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *