غیر از دلِ جا مانده در این کوه و کُتل نیست
نه تخت نه تابوت، الا عشق کجایی؟
صد دفتر شعر است؛ ولی هیچ غزل نیست
من «شاهجهان» نیستم؛ اما چو بیایی
این کلبهی ما نیز کم از «تاج محل» نیست
تفصیل و اضافات ندارد سخن عشق
از بحث گذشتیم که «ماقلّ و دّل» نیست
بر سنگدلان صحبت از آیینه دریغ است
پیغمبر این طایفه جز «لات و هُبل» نیست
در جوهر جان تو کششهاست؛ عزیزم!
این هوشربا در تن و اندام و کِفل نیست
بگذار قیامت شود و جنگ، غمش کم
این یک دو نفس عمر کم از ماه عسل نیست
یحیا جواهری