اندکی مشکلپسندی، اندکی هم سادهای
آدمیزادی؛ ولی با این جلال و دلبری
از کجایی؟ از کدامین کهکشان افتادهای؟
شاید از بلخی و چشمت معبد آتشکدهست
خانهی زیباپسندان را عجب در دادهای
در خیابان جای زیبایان شهرآشوب نیست
خلق پندارند میرقصی و مست از بادهای
هدیه کن بر بینوایان یک دو رکعت عشق را
ای که قرآن در بغل، افتاده بر سجادهای
هر زنی زیباست؛ زیبایی دلیل فخر نیست!
دوستات دارم که هم زیبا و هم آزادهای
یحیا جواهری