من شعر می‌نویسم و این کارِ دل‌بخواه

من شعر می‌نویسم و این کارِ دل‌بخواه
عشق من است، یار! ‌‌ٕنه جرم است؛ نی گناه
وقتی که درد و دلهره آید سراغ من
شعر است خط اول و شب یک پناه‌گاه
حرف دل است شعر و تخیّل دروغ نیست
تنها دروغ‌گوی بزرگ است پادشاه
مهتاب چله دیر به دیر آید و دلم
هی جیغ می‌زند که کجا رفته است ماه
من دوست دارمت چه کنم هیچ عاشقی
معشوقه را نگفت سپید است یا سیاه
صلح و سلام عشق به فتوای عقل نیست
کار دل است و نیست در این کار اشتباه
راوی به طنز گفت زلیخا! مبارک است
یوسف عزیز مصر شود؛ واه! واه! واه!
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *