هر کجا بزم شراب است؛ تویی پا به رکاب

هر کجا بزم شراب است؛ تویی پا به رکاب
نکند دسته‌گلی را بدهی باز به آب
دل به هرجا فکنی؛ یا بکنی میلِ خودت
هوس عشق مکن؛ تا نشوی خانه‌خراب
شاعرانه‌ست شب و شمع؛ ولی حوصله نیست
پشت این پنجره جان می‌کَنم؛ ای ماه! بتاب!
هند بی‌تاج‌محل هرچه بود؛ زیبا نیست
خانه‌ی دوست دراین شهر بهشت است جناب
در رهِ عشق تو هفتادودو مذهب هیچ است
عشق آن شأن نزول است؛ به هر چار کتاب
می رسیدند به هم این دو رعیت‌زاده
«قسمت این بود» مگو، خانه‌ی ارباب خراب
بی‌تو خواهم تنِ لش را که به دار آویزم
حیف! یا سقف فروریخته؛ یا نیست طناب
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *