هنوز نقطهٔ پایانِ عشق، مجهول است
گرسنهها همه با نان و آب درگیر اند
فقط دل است که در کار عشق مشغول است
کتابکی و قلمدانکی و دیگر هیچ…
اتاق شاعر تنها شبیه سلّول است
بدون عشق، بدون غزل، بدون رفیق
جهان من به هیاهوی باد موکول است
خبر دهید به مجنون که پادشاه تویی
خلیفه مُرد، وزیر از وظیفه معزول است
به شاهزاده بگو این حرمسرای شما
خراج ملک خراسان، کرشمهٔ پول است
یحیا جواهری