رشتهٔ اوهام کاذب را گسستی بهتر است
چارسو تحقیق کردم کارها برعکس بود
هوشیاران خود گرفتارند مستی بهتر است
با طناب شهوت آخر عشق، حلقآویز شد
عاشقان! از گریهکردن تیزدستی بهتر است
«او» در آنجا منتظر، ما با مترسکها خوشیم
از چنین شیطانپرستی بتپرستی بهتر است
امپراطوران عالم روی آتش خفتهاند
بر گلیم کهنهات راحت نشستی بهتر است
ماه من با حور جنت چشم و همچشمی مکن
اینکه حالا از همه بالاتر استی بهتر است
یحیا جواهری