یاد آر این مسافر از یاد برده را

یاد آر این مسافر از یاد برده را
تنها منه درختِ به توفان‌سپرده را
باوعده‌های مصلحت‌آمیز مشکل است
اغوا کنند عاشق سوگندخورده را
امشب کجاست دست خدای غزل که باز
روشن کند به کلبه‌ام این شمع مرده را
یک تکه‌عشق، یک غزل داغ ممکن است
گرما فزاید این تن و جان فسرده را
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *