قطعهٔ ۴۵ – کالای بی‌بها

قطعهٔ ۴۵ – کالای بی‌بها
سراینده‌ای، پیش داننده‌ای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
بنالید مسکین: که بیچاره من
بخندید دانا: که بیچاره دزد!
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *