شانه به کاکل بزن نکهت سنبل بریز!
سوخته را سوختن اب حیات است و بس!
اتش پروانه را بر سر بلبل بریز!
اینه حسن اوست ای فلک ناسپاس!
قطره ی اشک مرا بر ورق گل بریز!
بار غم دوستان جام می دشمنان!
ان به تحمل بکش این به تغافل بریز!
مشهد بلبل رسید باد صبا زود شو!
ناله بکش گریه کن یک دو سبد گل بریز!
وضع تواضع خوش است با همه دارائی ات!
بر سر کشت غنا خاک تنزل بریز!
رابطه ی معنویست عاشق و معشوق را!
از پر بلبل به این تخت حنا گل بریز!
تا نکند حرص از او نان تو را خام سوز!
اتش تشویش را اب توکل بریز!
مستی چشم تو کشت (شایق) دلداده را!
بر سر تابوت او شیشه بنه مل بریز!
شایق جمال