رخ تو رنگ زگلگونه شراب نگیرد

رخ تو رنگ زگلگونه شراب نگیرد
ز صبح ساغر زرین آفتاب نگیرد
به خون خلق ازان تشنه اند لاله عذاران
که خون شبنم گل کس ز آفتاب نگیرد
به زیب عاریه محتاج نیست میوه جنت
که رنگ سیب زنخدان ز ماهتاب نگیرد
خراب کرد مراسرکشی ز سیل حوادث
اگر چه هیچ زمین بلند آب نگیرد
مسلمند ز دوزخ به حشر سوخته جانان
که هیچ کس ز گل آتشی گلاب نگیرد
کشیده دست چنان صائب از عنان گرفتن
که همت از در دلها به هیچ باب نگیرد
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *