در آفتاب قیامت پناه پیدا شد
ز خط به چهره لغزنده تو دلشادم
که دست پیچ برای نگاه پیدا شد
شکر اگر چه شود حاصل از زمین سیاه
ز شکر تو زمین سیاه پیدا شد
ز تنگی آن دهن از دیده بود پوشیده
ز خط به تنگ دهان تو راه پیدا شد
به حیرتم ز خط سبز آن لب نمکین
که چون ز کان ملاحت گیاه پیدا شد؟
دمید خط ز بناگوش آن سمن سیما
غریب شامی ازین صبحگاه پیدا شد
ز فتنه خط شبرنگ او مشو ایمن
که برق، صائب از ابر سیاه پیدا شد