مردم چه که خویش را نبیند
چون بال شود وبال طاوس
نقشی که به مدعا نشیند
از وی چو ندید هیچ کس خیر
چون خواجه ز مال خیر بیند
غیر از انسان که وقت نعمت
از شکر کرانه می گزیند
بی سجده شکر هیچ مرغی
یک دانه ز خاک برنچیند
مشهور شود چو بیت معمور
صائب بیتی که برگزیند