خوشا دردی که مهرم از لب خاموش بردارد

خوشا دردی که مهرم از لب خاموش بردارد
خوشا جوشی که از سر دیگ را سرپوش بردارد
درین میخانه از خاکی نهادان چون سبوی می
که بار دوش می گردد که بار از دوش بردارد؟
دم مشکل گشایی هست با مطرب که گر خواهد
سبک چون پنبه سنگینی مرا از گوش بردارد
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *