هم مهر را مهار بگیرم هم آب را
من آمدم خدا خردم داد و اختیار
تا طی کنم مسیرگناه وثواب را
من آمدم که جای قمشزارهای گند
جاری کنم ذلال و بکارم گلاب را
من آمدم خلیفه شدم صاحب زمین
تا هم بخوانم و بنویسم کتاب را
من آمدم زباغ پر ازنعمت بهشت
تابازهم بهشت کنم این خراب را
خلاق بال خویشم و پرواز میکنم
از ماه تا مریخ و فرا آفتاب را
چون من کجاتوان بلندا پریدن است
جنس تمام کرگسیان و عقاب را
حالاکه من خلیفهءخوب خداشدم
جنت کنم به امر خدا منجلاب را
الفت ملزم