نه تنها مردمِ جاپان و چین را دوست میدارم
تمامِ قارهها را با نژاد و رنگ و فرهنگاش
همه مخلوق ربالعالمین را دوست میدارم
برادر! گپ بزن با من! به هر لفظی که میدانی!
که من آن گپ زدنهای شیرین را دوست میدارم
زبانِ ما زبانِ دل، من و تو ترجمان دل
تفاهم در میان دل، همین را دوست میدارم
زِ مسجد یا کلیسایی؟ بَرَهمَن یا که ترسایی؟
به هر دینی که میآیی یقین را دوست میدارم!
تو هندو من مسلمانم، تو چینی و من افغانم
تو انسانی من انسانم چنین را دوست میدارم
نه تنها دوستانم را تمامِ دشمنانم را
که حتی مارِ بینِ آستین را دوست میدارم
سوال از تو جواب از من، عتاب از تو صواب از من
تفنگ از تو گلاب از من، من این را دوست میدارم
دمِ شمشیرِ قهرت را سپر گیرم به لبخندم
که آن خَشمینه آژنگِ جبین را دوست میدارم
من از درد تو می سوزم و گرنه از همه بهتر
غـزلهای ظریف و دلنشین را دوست میدار