جان و دل

جان و دل
غیر خوناب نیابند به جان و دل ما
گوییا عشق به خون کرد مخمر گل ما
از ره عشق گذشتن نشد ای پیر طریق
تا که شد کوی خرابات مغان منزل ما
مشکل ما همه باشد ز خمار ای ساقی
جز به یک رطل گران حل نشود مشکل ما
گر چه در دیر گداییم ولی گاه نشاط
ره نیابند شهان بر طرف محمل ما
حاصل عمر شد ای مغبچه ی باده فروش
وجه مِی بو که قبول تو فتد حاصل ما
تیر دلدوز به هر زنی ای قاتل مست
ناوکی چند نگه دار برای دل ما
فانی امید چنان است که در وادی عشق
مسکن قافله سالار بود محفل ما
امیر علیشیر نوایی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *