عطار گفتم بخرم غمت به جانی – عطار نیشابوری

گفتم بخرم غمت به جانی
بر من بفروختی جهانی
مفروش چنان برآن که پیوست
عشوه خرد از تو هر زمانی
بنواز مرا که بی تو برخاست
چون چنگ ز هر رگم فغانی
نی نی چو ربابم از غم تو
یعنی که رگی و استخوانی
ای دوست روا مدار دل را
نومید ز چون تو دلستانی
دستی بر نه اگر کنم سود
دانم نبود تو را زیانی
یا نی سبکم بکن ز هستی
تا چند ز رحمت گرانی
چون شمع مرا ز عشق می‌سوز
تا می‌ماند ز من نشانی
عطار چو بی نشان شد از عشق
از محو رسد سوی عیانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *