عطار ای کاش درد عشقت درمان‌پذیر بودی – عطار نیشابوری

ای کاش درد عشقت درمان‌پذیر بودی
یا از تو جان و دل را یک‌دم گزیر بودی
در آرزوی رویت چندین غمم نبودی
گر در همه جهانت مثل و نظیر بودی
می‌خواستم که جان را بر روی تو فشانم
ور بر فشاندمی جان چیزی حقیر بودی
عشقت مرا نکشتی گر یک‌دمی وصالت
یا پایمرد گشتی یا دستگیر بودی
کی پای دل به سختی در قیر باز ماندی
گر نی به گرد ماهت زلف چو قیر بودی
زان می که خورد حلاج گر هر کسی بخوردی
بر دار صد هزاران برنا و پیر بودی
گفتی که با تو روزی وصلی به هم برآرم
این وعده بس خوشستی گر دلپذیر بودی
گر شاد کردیی تو عطار را به وصلت
نه جان نژند گشتی نه دل اسیر بودی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *